معرفی و زندگی نامه و راه شهید حسین نصیری بینش

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

ذکر

علی (ع) عاشقی مودب ، شاگرد و دستبوس رسول الله که خلاصه اش می شود دعای کمیل . اه علی جان ، وقتی دعای کمیل را می خوانیم شما را می بینیم با دستانی پینه بسنه از کار طاقت فرسای روزانه بر گلیم سجاده نسبت نشسته ای و سرگردان از طوفان جمال الهی ، در بحر تقکر ذات لا یزال خداوندی به هر سو می روی. چشمانم را می بندم و از چشم کمیل شما عالم را به نظاره می نشینم . الفاظ یک به یک از پیش چشمانم خرامان و زیبا عبور می کنند: رحمت ، وسعت ، قوتی که همه را مقهور و خاضع و ذلیل کرده است ،جبروت ، عزت ، عظمت ، ....و وقتی به این فراز می رسم عقل و فکر حیران شده طوفان زده  خود را تخته پاره ای در دریای اسمهای پرودگار می بینم که تمام عالم را فرا گرفته ، اسم های عالم گیر ، الکترون عزیز و مولکول و مواد و اجسام و زمین و کوه و اب و خاک و اسمان و کهکشان و راه شیری و عرش و عالم ماده و روح و و عالم برزخ وعالم قیامت و ....... یا نور و یا قدوس و خرد می شوم خالقا ببخش ، ببخشای که خطایی را که درید ستر و حجب و حیا را ، نازل کرد ناراحتی و بلا را ، عوض کرد نعمت را و پرنده نیز پا و صادق دعا را به زندانش غل و زنجیر کرد . اخ ای خالق من ، عزیز من ، مهربام ، عالم همه اسما شماست و به هر جا می نگرم شما را می بینم ، همه اسما الله ، همه ذکر است از خالق ، همه یادی است از معبود توانا ، همه شمایید و شما همه، و دیگر متوقف می شوم ، بحر کمیل علی را طلب می کند

نفس کم می اورم ، سینه ام  تنگ می شود چشمانم را می گشایم و فریاد بر می اورم یا رب یا رب یا رب

 

۰ نظر
افشین نصیری بینش

قربة الی الله

ذٰلِکَ‌ بِأَنَ‌ اللَّهَ‌ هُوَ الْحَقُ‌ وَ أَنَّهُ‌ یُحْیِی‌ الْمَوْتَى‌ وَ أَنَّهُ‌ عَلَى‌ کُلِ‌ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ

و این شد سراغاز مطالبم که انسان با وجود بزرگیش ، از  هر سلول سازنده اش  تا هر انچه را که انجام میدهد و عالم باتمام عظمتش از عظیمترین کهکشانش در اقصی نقاط عالم تا الکترون که به دور هسته ای در حال انجام وظیفه است ، همه و همه در حال انجام وظیفه ایم .

ان کوچوله ریزه میزه ، عمل به فرمان الهی و قانون الهی  و دستور الهی را در عبادتی خالصانه و در حال رکوع و سجود ، با چرخش خود و دوستانش  ، من ، تو ، او ، سنگ ، اجر ، اسفالت خیابان ،زمین و عالم ماده را می سازد .

اری الکترون عزیز فعالیت تو از سر تسلیم و قرب الهی و تلاشت برای رضای ان ذات لایزال ، از همت من برای حرکت به سوی پروردگارم ، خیلی خیلی خلی جلوتر است که شما در الکترون بودنت ، اجسام را ساختید و ما در انسان بودمان هنوز در حال درجا زدنیم . 

اعمال و افعال حاج حسین ( بابای عزیزم ) در دید مردم شاید احمقانه و خود پسندانه و ریا کارانه نشان می داد ولی الان که به ان می نگرم ان را جلوه ای از قرب الهی می بینم و می بینم که بابا خدا را می دید و خود را نمی دید و شد ((خودا))

- خانم پاشو نمازت را بخوان

- باشه هنوز وقت هست

- بابا بلند شو این همه کار را که ما انجام می دهیم برای نماز است

- بذار این گوشت خورد کنم مگه نمی بینی چاقو گذاشتم بین پاهام و گوشت خورد می کنم (مامان دسته چاقو را بین پاهایش گذاشته بود  و گوشتها را می گرفت و با دو دست ، گوشتها را با تیغه چاقو خورد می کرد)

بابا امد دید مامان بلند نمیشود  نگاهی از روی عصبانیت کرد و امد دسته چاقو را که بین پاهای مان بود بگیره تا ماماندست از کار بکشه و بره نمازش را بخونه که دستش سر خورد و تیغه چاقو برید دست پدر را و بریدن دسن یک طرف و بیمارستان و بخیه و سایر موراد یک طرف 

اری الکترون عزیز ، تو و تمام دوستانت به من یاد دادی عمل در قرب الهی را ، برای خدا و به فرمان خدا کار کردن را ، که هیچ چیز این دنیا کوچک نسیت در فعلی که برای خدا صورت می گیرد و هیچ چیز در این دنیا ارزش ندارد مگر برای خدا و به فرمان خدا کار کردن که این عمل به فرمان الهی خود سازنده است که تو با چرخ گردت ، عالمی را می سازی و ما حتی نتوانیم به فرمان پروردگارمان باشیم

۰ نظر
افشین نصیری بینش