معرفی و زندگی نامه و راه شهید حسین نصیری بینش

شهید چمران کجایی

فردا می خواهیم برویم سیزده بدر؟

خبرنگار شبکه خبر : شهر پلدختر دچار ابگرفتگی شدید شده و مردم به کمک نیازمندند .

فردا می خواهیم برویم سیزده 

خبر نگار شبکه خبر : هموطنان عزیز شدت ابگرفتگی به حدی است که مردم خانه خود را رها کرده و به مناطق بلند تر رفته اند

فردا می خواهیم برویم

خبرنگار شبکه خبر : بعضی از هموطنانمان در سیلاب گرفتار شده اندو به بالا پشت بام ها رفته اند.

فردا می خواهیم 

خبر نگار شبکه خبر : جناب استاندار با توجه به اخباری که رسیده است که راه های ارتباطی با پلدختر از بین رفته چه فکری برای مر م گرفتار در سیل پلدختر کرده اید؟

استاندار لرستان : راههای ارتباطی ما با شهرستان پلدختر از بین رفته و اب و برق و گاز هم قطع شده و تماس تلفنی هم نداریم .

فردا....

جای شهید چمران خالی که الان اگر بود در پلدختر بود .

جای ایشان خالی که اگر بود وقتی فردا می شد و می فهمید راهی به پلدختر بوده که بچه های شرکت نفت از ان استفاده می کردندو اون خبرنداشته بر خودش ....می فرستاد و خود را لایق .....  می دانست و از خدای خود طلب مرگ می کرد که چرا زن وبچه این هموطنان در سیلاب هستند و من در دفتر خودم نمی دانم چه بکنم . من که به عنوان مدیر استان هستم ندانم چه بشود ؟

اری بعضی برای خاک وطن جان نثار می کنند و خاک وطن خود را نثار دهان بعضی ها می کند که بدانند هنوز این خاک مزه خون می دهد و هیچ سیلی این خون را نمی شوید .

جایت واقعا خالیست شهید

۰ نظر
افشین نصیری بینش

فرمان اقا

پیرو عهدی که بستیم چند روز دیگر تا کنکور مانده با تمام تلاش برای شرکت در این عرصه قدم می گذارم اما معنای این جهاد را با دفاع مقدسمان در یک راستادیدم و چه جالب بود وقتی صبر در برابر دفاع از این وطن می کردند و ما هم با تمام تلاش می خ اهیم ای را انجام بدهیم و این بار با سلاح علم و انگیزه کمک به اقتصاد این مملکت. صدای بابا در گوشم پیچید افشین در برابر این مملکت مسیولیت داری

۰ نظر
افشین نصیری بینش

22 بهمن و الله اکبر

 

سلام

شب 22 بهمن همیشه با حاج حسین نصیری به پشت بام می رفتیم :

تلویزیون : ساعت 9 الله اکبر . صدای وزیر شعار با ان صلابت به گوش رسید. بابا گفت ما رفتیم الله اکبر .

من نشسته بودم مردد در رفتن به کوچه بودم خجالت می کشیدم مردم مرا ببینند . دلم نمی امد نروم . به امام و این انقلاب خیلی ارادت داشتم و می خواستم حتما بروم و الله و اکبر بگویم . الله اکبر صدای بلندی از کوچه  امد . دیگر معطل نکردم رفتم دم در دیدم بابا دارد می گوید الله اکبر . از انطرف هم صداهایی به گوش می امد : الله اکبر . صدای اقای صفایی از انطرف خیابان هم امد . بلند گفتم الله اکبر مهدی هم امده بود کنار بابا ایستاده بود او هم الله اکبر می گفت . بابا گفت : الله اکبر همسایه کناری هم گفت الله اکبر همسایه روبرویی هم گفت الله اکبر . حالا بعد از چند دقیقه صدای الله اکبر در کل پایگاه می امد . دیگه خجالت نمی کشیدم  کنار بابا می گفتم الله اکبر این اخرین الله اکبری بود که همگی با هم گفتیم . نه یک بار هم با بابا بعدا الله اکبر گفتم وقتی داشتم بابا را درزیر سنگ لحد تنها می گذاشتم الله اکبر بابا جان خدانگهدار.

صدای تلویزیون بلند شد : هموطنان به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی راس ساعت 9 باید الله اکبر بگوییم و من بلند شدم که بروم بالای پشت بام : خب خانم ما رفتیم محمد صالح  هم گفت من هم می ایم امیر حسین مردد بود نگاهی به اون کردم و معطل نکردم و فریاد زدم الله اکبر.


Image result for ‫صدای الله اکبر‬‎

۰ نظر
افشین نصیری بینش

روز دیگر 22 بهمن

سلام

چند روز دیگر 22 بهمن است

چند روز دیگر می خواهیم جشن کوشش و تلاش برای این مملکت بگیریم

صدای بابا به گوش می رسد:

افشین من رفتم راهپیمایی - اقای صفایی و اقای طالقانی هم می ایند. صدا دور شد . ای بابا این بابای ما هی به ادم یک چیزی می گوید ( قربانش کاش الان هم می گفت ) آمــــــدم . با صدای بلند گفتم

اره دوستان داریم جشنی را بر پا می کنیم که یک ادم از یک کشوری به اسم امریکا ما را تهدید به قحطی می کند.

هزینه این انقلاب که با خون شهدا به بانک هستی پرداخت شده کم هزینه ای نیست

هزینه ای با تمام وجود من و خانواده ام و تمام خانواده شهدا درک کرده اند.

حال ما این جشن انقلاب را با تمام وجود برپا می کنیم . سالها نشستیم جنگ با عراق را که هیچ بعید نیست از طرف شاه برای تقدیم به این مردم با دست صدام و کشورهای اروپایی انجام شد .

اقا ندا و صدا و تصویر شما این ملت را با مشتی گره کرده در برابر تمام دشمنان به معرکه می خواند . حیف از همراهانی که برای  پول و ثروت اندوزی از خون شهیدان شربتی ساختند و این صلابت را به تمسخر گرفتند که مرگ ارزانی انان باد

همراهانی که قدرت این ملت را به فراموشی سپردند که در امتحان انقلاب مردود شدند و باید سر مشق انقلاب را بار دیگر با خون شهیدان برایشان نوشت تا به یاد بیاورند مشق ما نه شرقی و نه غربی بو و هست .

باید گفت اقای روحانی بار دیگر سرمشق را بنویس . بار دیگر بخوان نوشته ها را بخوان نه شرقی و نه غربی ، بنویس با خون پدران ما بنویس می گویی خشک شده نترس خون ما هست تا این قلم شما خشک نماند . اصلا از دل همان قلم می جوشد . همه هستیم ، همه هستیم

۰ نظر
افشین نصیری بینش

عجب روزگاری است

در این زمان که ما در حال گذراندن چهل سالگی انقلاب می باشیم مرور روزگار حضور حکومت اسبق و مقایسه با زمان حال دیدنی و بس تعجب انگیز می باشد .

دولت چین برای شروع انقلاب صنعتی خودش با این فرضیه رفت که بتواند روی نیروهای داخلی حساب کند و این یعنی روی مردم خودشان حساب می کنند اما....

دولت اقای روحانی تنها به این نکته اهمیت می دهد که دولت های خارجی نظر شان روی ایران چیست این یعنی مردم را به کناری بگذاریم و فقط روی نیروهای دیگر حساب کنیم . اخر برادر ما این همه تحصیل کرده داریم ایا نباید به جای این کار به فکر حرکت به سوی پیشرفت باشیم؟

۰ نظر
افشین نصیری بینش